به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات؛ به جشن تولدی متفاوت دعوت شده بودیم، در آدرس دعوتنامه قطعه 50 گلزار شهدای بهشت زهرای تهران نوشته شده بود، برای بیست و سومین بهار ولادت جوانترین شهید مدافع امنیت آمده بودیم. پدر، مادر و خواهر شهید به همراه دوستانشان مشغول تدارکات مراسم تولد بودند.
در طول این سه سال از شهادت محمد مهدی هر سال تولدش مصادف با مناسبتی برای اهل بیت جشن گرفته میشد. اما حال وهوای این تولد، متفاوت تر از سال های گذشته بود، خانواده شهید برای پیشواز محرم مراسم گرفته بودند؛ درست دو روز قبل از فرا رسیدن سال جدید قمری با ولادت پسرشان شهیدمحمدمهدی رضوان به استقبالش رفتند. تعداد دوستان، آشنایان و مردم در این مراسم رفته رفته بیشتر شد، همه آماده آغاز تولد 23 سالگی محمدمهدی بودند، البته این تولد با شور حسینی و با سلام بر امام حسین (ع) و گذاشتن پرچم متبرک حرم امام حسین (ع) بر روی آرامگاه این شهید بزرگوار شروع شد.
در گوشه ای از قطعه 50 هدایایی از طرف خانواده شهید به چشم می خورد که در آخر به مهمانان مراسم اهدا می شد.
تنها تولدی که بانی هدیه نمی گرفت بلکه هدیه می داد نه تنها هدیه مادی بلکه عزیزانی آمده بودند و می گفتند از شهید عزیز هدیه معنوی هم گرفته اند و با توسل به شهید حاجت روا شده اند.
به گفتگو با پدر و مادر شهید مدافع امنیت محمد مهدی رضوان نشستیم، مادر این شهید بزرگوار درباره جشن تولد امسال فرزندش میگوید: امسال بیست و شش تیرماه که روز تولد محمدمهدی است تنها دو روز به محرم باقی مانده، ما بههمین مناسبت تولد محمدمهدی را کنار گذاشتیم و به پیشواز محرم رفتیم آقا محمد آنقدر خوش روزی بود که از روزی که به شهادت رسید همه چیزش به زلف اهلبیت گره خورد.
وی افزود: من به عشق امام حسین (ع) قدم برداشتهام، البته نه برای تولد محمد ولی خودشان پیشاپیش زودتر به یک شکلی جبران میکنند که تمام خستگیها را از تنم در میآورند گرچه هیچوقت کار کردن برای اهلبیت خستگی ندارد، محمد امروز بیست و سه سالش تمام میشود و وارد بیست و چهار سال میشود، جوان من هم میتوانست مثل خیلی از جوانهای دیگر اکنون باشد و جوانی کند ولی از همان اول ترجیح داد به شکل دیگری جوانی کند. همیشه میگفت تمام لذتم به این است که بتوانم قدمی برای مردم و کشور بردارم.
مادر شهید رضوان گفت: محمدمهدی میگفت من اگر بتوانم حتی یک یا دو جوان را در مسیر خداوند بیاورم برای آخرت هم بس است، مرا با همین کافیست و ترجیح داد که جوانیاش را اینگونه فدای اربابش آقا امام حسین (ع) کند.
وی ادامه داد: از این بابت خوشحالم که محمد در مسیری قدم برداشت که نزد اهلبیت (ع) سرم پایین نیست، همین برای من کافی است که سرم جلوی شان بالاست و خدا را شکر میکنم.
مادر شهیدرضوان گفت: مراسم امروز به عشق آقا اباعبدالله الحسین (ع) برگزار شد، مراسم تولد پسرم واقعا برای ورود به محرم است. واقعاً برای این است که آقا اباعبدالله یک عنایت ویژهای به ما داشته باشند که امسال هم در محرم اجازه بدهند نوکری خودشان و عزادارانش را کنیم.
وی ادامه داد: هیچوقت به خودم اجازه نمیدهم که بخواهم شهادت محمد و شهادت آقا سیدالشهداء و یا هرکدام از اهلبیت (ع) را به یک اندازه بدانم، گرچه فرزندم پیرو اهل بیت (ع) بود و تنها خوبی از او دیدم؛ اما کسی در حد آنها نبوده است، خوشحالم از اینکه محمد حسینیوار شهید شد.
مادر شهید رضوان گفت: فقط از خدا برای محمدمهدی میخواهم، همان طور که پسرم در موقع حضورش دستش در دست اهلبیت بود آن لحظهای هم که ضربه سرش وارد شد آن لحظه سرش بر دامان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بوده باشد، محمد مهدی واقعاً عشق و محبت اهلبیت (ع) در دلش بود و از این بابت خدا را شکر میکنم و شرمندهام که تنها یک پسر داشتم که تقدیم خداوند کردم.
وی افزود :اینکه هیچوقت از بابت شهادت محمد غصه نمیخورم به این دلیل است که سه سال و نیم است که در شهادتش چیزهای زیبایی میبینم یعنی واقعاً بهجرأت میگویم هر روز افتخار میکنم به اینکه که به قول خودش تصادف نکرد و بمیرد، بلکه به شهادت رسید.
مادر شهید رضوان گفت: آنقدر زیبایی را در این شهادت دیدهام که در این سه سال و نیم واقعاً نمیدانم چه بگویم اینها برای من قشنگ است، در این مدت هرکسی یکجوری عشق و علاقه خودش و دوست داشتن و محبتش را به شهید نشان میدهد.
در ادامه بابک رضوان پدر شهید محمدمهدی رضوان نیز در گفتوگو با خبرنگار ما درباره نحوه شهادت پسرش میگوید: شهادت محمدمهدی در سال نود و هشت قبل از اغتشاشات بنزین در مأموریت شبانهای که تقریباً یک سال و نیم در منطقه هرندی تهران مشغول بود رخ داد. منطقه ای که خطرناک و جرم خیز بود؛ محمد طی ماموریتی که داشت با ارازل اوباش، قاچاقچیان مواد مخدر آنجا درگیر شدند ، حجم کارپسرم بالا بود بهطوریکه وقتی ساعت چهار بعدازظهر از خانه میرفت تا ساعت چهار صبح مأموریتش طول میکشید.
وی درباره آخرین مأموریت شهید رضوان گفت: آخرین مأموریت محمدمهدی در سال هزار و سیصد و نود و هشت مصادف با هشتم ربیعالاول همزمان با شهادت آقا امام حسن عسکری بود و در روزی که به ماموریت با اوباش درگیر شد در نهم ربیعالاول روز ولایت آقا امام زمان (عج) بود، که ما در آن تاریخ طی یک برنامهای که گذاشته بودیم قرار بود خانوادگی به جمکران برویم و محمدمهدی گفته بود مأموریت خیلی سنگینی دارد و اگر می توانیم او را به موقع برسانیم با ما به جمکران میآید که قرار بر این شد همه با هم برویم.
پدر شهید رضوان افزود: نهم ربیع الاول مصادف با 16 آبان ماه که ولایت آقا امام زمان (عج) بود به جمکران رفتیم و آخرین نمازی که محمدمهدی نیز خواند، نماز امام زمان (عج) در مسجد جمکران بود؛ ما از آنجا به دلیل ماموریت مهمی که پسرم داشت حرکت کردیم و به تهران برگشتیم. وقتی ساعت هفت شب به تهران رسید محمدمهدی به مأموریت رفت و تقریباً ساعت ساعت یازده شب بود که با ما تماس گرفتند که محمدمهدی در بیمارستان است.
وی افزود: وقتی به بیمارستان رسیدیم، مسئول محمدمهدی گفت: محمدمهدی در مأموریت بود که اشرار با او درگیر شدند. متأسفانه محمدمهدی سه روز در کما بود بعد از سه روز در روز یکشنبه ساعت ده صبح 19 آبان ماه سال 1398 به شهادت رسید.
پدر شهید رضوان درباره برگزاری جشن تولد شهید میگوید: امسال سومین سالی است که تولد محمدمهدی را بعد از شهادتش جشن گرفتیم، خدا را شکر به برکت اهلبیت (ع) در این سه سال هر بار تولدش به یک مناسبتی میباشد تولد سال گذشته اش شب عید غدیر خم بود که به نام آقا امیرالمؤمنین (ع) تولدش را جشن گرفتیم، امسال هم میشود به نوعی گفت تولدش است و به نوعی هم بگوییم تولدش نیست زیرا محمدمهدی عاشق اهلبیت بود و ما دو روز مانده به ماه محرم این جشن تولد را بهخاطر پیشواز محرم و با نام آقا اباعبدالله الحسین (ع) برگزار کردیم.
وی با اشاره به سفارش فرزندش به جشن تولد خاصش گفت: امیدوارم که آقا امام حسین (ع) این مراسم را از ما قبول کند، در این سه سال سالگرد تولد محمد مهدی مقارن بود با مناسبتهایی که برای اهلبیت میگرفتیم. تولد خاص محمدمهدی هم در سن نوزده سالگیاش بود او وقتی شمع تولدش را فوت میکرد به مادرش گفت که تولد بیست سالگی من تولد خاصی میشود و خیلیها دعوت هستند؛ مادرشان هم گفتند: مشکلی ندارد هر کسی را دوست داری دعوت کن، ما هم برایت برنامه را در منزل فراهم میکنیم و خودمان میرویم، ولی پسرم گفت نه مادر این تولد، تولد خاصی است و به شکلی است که همه هستید.
پدر شهید رضوان افزود: سال بعد همان شد و تولدش خاص بود، تولدی که برای محمدمهدی گرفتیم در اوج کرونا بود و در همین قطعه پنجاه گلزار شهدای بهشت زهرا برگزار شد که با روضه امام حسین (ع) شروع شد و با سینه و گریه به پایان رسید، این تولد برایمان بسیار خاص بود و واقعاً در همان لحظه که الحمدالله به برکت اهلبیت (ع) لطف کردند خادمین امام رضا(ع) با پرچم متبرک به حرم تشریف آوردند و ما را مورد لطف و عنایت خود قرار دادند.
وی ادامه داد: تولدی که با روضه و سینهزنی شروع شود و با گریه به پایان برسد را تا به آن موقع ندیده بودم این تولد برای ما تولد خاصی بود و امیدوارم که سومین تولدش را هم حضرت فاطمه زهرا (س) قبول کنند که برای پیشواز از محرم برگزار کردیم، ما هم سعی کردیم که امسال در تولدش لباس مشکی محرم را در کنار محمدمهدی بپوشیم و به استقبال ماه محرم برویم.
پدر شهید رضوان ادامه داد: خدا رو صدهزار مرتبه شکر به برکت امام زمان (عج) محمدمهدی برایمان شهید شیدا نامگذاری شده است؛ شهیدی که واقعاً عاشق اهل بیت (ع) بود و کسی که ده روز قبل از شهادتش وصیتش را میکند؛ برایم جایگاه ویژه ای دارد. محمدمهدی ده روز قبلاز شهادتش که تقریباً ایام بیست و هشت صفر بود وصیت کرده بود و با مادرشان تماس گرفتند وگفتند: مادرم اگر من شهید شدم برای من گریه نکنید ،اگر به راه من و مسیرمان و آن هدفی که داشتم اعتقاد دارید برای من گریه نکنید و دشمن شاد نشویم، چون پسرم زیارت عاشورا را حفظ بودند برای همین سفارش کرده بودند تا میتوانید به نیابت از او زیارت عاشورا را به آقا سیدالشهدا (ع) هدیه کنیم.
خبرنگار: حدیث ورناصری
نظر شما